این متن ابتدا در سایت خودنویس منتشر گردیده است.
شاید تیتر این موضوع کمی «رادیکال» یا حتی برخاسته از احساسات به نظر برسد، اما اجازه بدهید سریع ادعا کنم که چنین نیست، بلکه حرفی که در تیتر مطلب عنوان شده در حقیقت یک واقعیت ساده و پیش پا افتاده است، و شرح آن هم حتی چندان نیازی به نوشتن ندارد چرا که در واقع همه مان آن را میدانیم.
اجازه بدهید بحث را با این نکته ساده آغاز کنم که اصولا کلمه «اصلاح طلب» یک بخش محذوفی دارد که اگرچه گفته یا نوشته نمیشود، اما به هر حال معنیش در بطن عبارت موجود است، و آن بخش محذوف عبارت است از «جمهوری اسلامی» و «ولایت فقیه.» به عبارت دیگر، هروقت میگوئیم «فلانی اصلاح طلب است،» در واقع آنچه داریم میگوئیم این است: «فلانی معتقد به تلاش سیاسی برای اصلاح سیستم جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه است.»
اما اگر این را قبول دارید که اعتقاد به جمهوری اسلامی و اعتقاد به ولایت فقیه در بطن مفهوم «اصلاح طلبی» واقع شده است، آنوقت طبعا با این نکته نیز توافق خواهید داشت که: اگر جنبش مردمی آزادی خواهی در ایران به دنبال عوض کردن جمهوری اسلامی به یک سیستم سیاسی دموکراتیک و مبتنی بر اصول غیر دینی است، و اگر جنبش مردمی آزادی خواهی در ایران به دنبال حذف کردن سیستم ولایتی است (سیستمی که در آن به یک فرد این قدرت داده میشود که فرای قانون و فرای آراء مردم اراده خود را بر تمام جامعه تحمیل کند)، آنگاه تفکر و عقیده «اصلاح طلبی» امروز دقیقا در جهت متضاد با خواسته مردم قرار میگیرد، چرا که اندیشه «اصلاح طلبی» محدوده های سیاسی خودش را در تضاد با دو تمایل سیاسی تعریف میکند: ۱) تفکری که خواستار ثابت ماندن و عدم تغییر وضعیت کنونی است، و ۲) تفکری که خواستار تغییر اصولی وضعیت کنونی است. اگرچه اصلاح طلبان بنا به این تعریف خود را در تقابل با اصول گرایان میابند، اما این واقعیت آنها را هم سو با حرکت مردمی برای رهائی از جمهوری اسلامی قرار نمیدهد، بلکه بر عکس، به دلیل نیاز وجودی آنها به برقرار ماندن چارچوب نظام حاضر (اگر جمهوری اسلامی در میان نباشد، اصلاح طلبی مفهوم و موجودیتی نخواهد داشت)، آنان عملا در تضاد با خواسته های جنبش مردمی قرار میگیرند.
بنا بر این، و بخصوص با توجه به این واقعیت آخر است که در تیتر عنوان گردید که امروز اگر اصلاح طلبان بخواهند هویت و مطالبات سیاسی خویش را با شفافیت و صداقت بیان کنند، بایستی آن مطالبات را در تضاد با خواستهای جنبش مردمی عنوان کنند، چرا که جنبش مردمی اکنون طالب پایان سیستم حکومتی جمهوری اسلامی، و حذف مدل ولایتی میباشد، و کوشش اصلاح طلبان برای استفاده از «رانت» پشتیبانی مردمی از طریق عدم شفافیت و صداقت در مورد آن تضاد، تعریفی نخواهد داشت به جز «خیانت».
شاید تیتر این موضوع کمی «رادیکال» یا حتی برخاسته از احساسات به نظر برسد، اما اجازه بدهید سریع ادعا کنم که چنین نیست، بلکه حرفی که در تیتر مطلب عنوان شده در حقیقت یک واقعیت ساده و پیش پا افتاده است، و شرح آن هم حتی چندان نیازی به نوشتن ندارد چرا که در واقع همه مان آن را میدانیم.
اجازه بدهید بحث را با این نکته ساده آغاز کنم که اصولا کلمه «اصلاح طلب» یک بخش محذوفی دارد که اگرچه گفته یا نوشته نمیشود، اما به هر حال معنیش در بطن عبارت موجود است، و آن بخش محذوف عبارت است از «جمهوری اسلامی» و «ولایت فقیه.» به عبارت دیگر، هروقت میگوئیم «فلانی اصلاح طلب است،» در واقع آنچه داریم میگوئیم این است: «فلانی معتقد به تلاش سیاسی برای اصلاح سیستم جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه است.»
اما اگر این را قبول دارید که اعتقاد به جمهوری اسلامی و اعتقاد به ولایت فقیه در بطن مفهوم «اصلاح طلبی» واقع شده است، آنوقت طبعا با این نکته نیز توافق خواهید داشت که: اگر جنبش مردمی آزادی خواهی در ایران به دنبال عوض کردن جمهوری اسلامی به یک سیستم سیاسی دموکراتیک و مبتنی بر اصول غیر دینی است، و اگر جنبش مردمی آزادی خواهی در ایران به دنبال حذف کردن سیستم ولایتی است (سیستمی که در آن به یک فرد این قدرت داده میشود که فرای قانون و فرای آراء مردم اراده خود را بر تمام جامعه تحمیل کند)، آنگاه تفکر و عقیده «اصلاح طلبی» امروز دقیقا در جهت متضاد با خواسته مردم قرار میگیرد، چرا که اندیشه «اصلاح طلبی» محدوده های سیاسی خودش را در تضاد با دو تمایل سیاسی تعریف میکند: ۱) تفکری که خواستار ثابت ماندن و عدم تغییر وضعیت کنونی است، و ۲) تفکری که خواستار تغییر اصولی وضعیت کنونی است. اگرچه اصلاح طلبان بنا به این تعریف خود را در تقابل با اصول گرایان میابند، اما این واقعیت آنها را هم سو با حرکت مردمی برای رهائی از جمهوری اسلامی قرار نمیدهد، بلکه بر عکس، به دلیل نیاز وجودی آنها به برقرار ماندن چارچوب نظام حاضر (اگر جمهوری اسلامی در میان نباشد، اصلاح طلبی مفهوم و موجودیتی نخواهد داشت)، آنان عملا در تضاد با خواسته های جنبش مردمی قرار میگیرند.
بنا بر این، و بخصوص با توجه به این واقعیت آخر است که در تیتر عنوان گردید که امروز اگر اصلاح طلبان بخواهند هویت و مطالبات سیاسی خویش را با شفافیت و صداقت بیان کنند، بایستی آن مطالبات را در تضاد با خواستهای جنبش مردمی عنوان کنند، چرا که جنبش مردمی اکنون طالب پایان سیستم حکومتی جمهوری اسلامی، و حذف مدل ولایتی میباشد، و کوشش اصلاح طلبان برای استفاده از «رانت» پشتیبانی مردمی از طریق عدم شفافیت و صداقت در مورد آن تضاد، تعریفی نخواهد داشت به جز «خیانت».
هیچ نظری موجود نیست:
اگر مطلب بیشتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما برای اطمینان از اسپم نبودن بررسی خواهد شد، اگر مطلب کمتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما مستقیم منتشر خواهد شد