۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

یک پیشنهاد کوچک به سربازان جنبش سبز


دو سه روز گذشته بعضی رسانه ها گزارشی منتشر کرده بودند که اگرچه مهم و مرتبط با جنبش مردمی بود اما انعکاس چندانی در سایتها و رسانه های فارسی نداشت. این متن را هم برای این مینویسم که آن خبر کمی بیشتر شنیده شود، و هم پیشنهاد ساده ای داشتم که اینجا مطرح میکنم تا شاید توجهی به آن جلب شود و به عمل برسد.

خبر مذکور در مورد رقابتهای داخلی برزیل بر سر انتخابات آینده ریاست جمهوری بود، با این نکته که مخالفان حزب آقای لولا داسیلوا (حزب کارگر)، بر این موضوع انگشت گذاشته اند که او با جمهوری اسلامی و احمدی نژاد دوستی کرده است، بخصوص که جانشین حزبی داسیلوا، یعنی خانم «دیلما روسُف» نیز از برخورد داسیلوا با جمهوری اسلامی پشتیبانی کرده و آن را برای جلوگیری از خونریزی در خاور میانه مفید خوانده است [ اصل خبر از رویترز را اینجا، و ترجمه فارسی بخش کوتاهی از آن در رادیو فردا را اینجا ببینید].

طبق این گزارش، آقای «خوزه سِرا» کاندیدای متخب چند حزب مخالف داسیلوا مثلا بر مسئله حقوق بشر تاکید کرده و گفته است «همه چیز به حقوق بشر مربوط است! رژیم ایران زنان را با سنگ به قتل میرساند، روزنامه‌نگاران را زندانی میکند و مخالفانش را تنها به این جرم که مثل آنان نمیاندیشند اعدام میکند!»

و البته این تنها آقای «سِرا» و احزاب مخالف نیستند که داسیلوا را متهم می‌کند که روابط برزیل با جهان غرب را فدای دوستی با حکومت‌های دیکتاتوری مثل ونزوئلا و ایران کرده است، بلکه افکار عمومی برزیل نیز اکنون آرام آرام برعلیه رفتارهای داسیلوا انگیخته شده. مخالفان حتی حزب کارگر (حزب آقای داسیلوا) را متهم می‌کنند که تحمل اندیشه مخالف را ندارد و به سانسور روی آورده است. رویترز برای نمونه از یک وکیل در ریودو ژانیرو مینویسد که در مصاحبه ای میگوید، «من هیچ شکی ندارم که داسیلوا و رفقایش اگر دستشان برسد برزیل را مثل ایران خواهند کرد.»

اما اجازه بدهید این مقدمه خودم را با عرض دو نکته زیر به نتیجه گیری برسانم، که:
  1. اولا، با توجه به نوع سیاستهای خارجی دو کاندیدای رقیب در انتخابات برزیل (سِرا و روسُف) و با توجه به ضربه هائی که دیده ایم پاپولیستهائی مثل داسیلوا یا چاوز قادرند به اهداف جنبش سبز وارد آورند به نظر میرسد این به نفع ما باشد که در صورت توان بر علیه گروه داسیلوا بر انتخابات برزیل تاثیر بگذاریم. این نکته بخصوص با توجه به نتایج آخرین نظرسنجی ها مهمتر میگردد که نشان داده اند خانم روسُف چهار تا پنج درصد از آقای سِرا پیش است.

  2. و ثانیا در طی یک سال تجربه جنبش سبز عملا از قدرت تاثیر گذاری مستقیم و قابل مشاهده اینترنت آگاه گشته ایم، قدرتی که نه تنها از طریق آگاه سازی و همراه سازی قوا و افکار مردمی درون ایران، بلکه همچنین از طریق انتقال و مرتبط ساختن دو سویهٔ پیامها و دیدگاههای مردم ایران با مردم جهان ابعاد و نیز تاثیرات اجتماعی و سیاسی جنبش سبز را بسیار فراتر از ایران در سطحی جهانی منعکس و مطرح ساخته است. این نکته نیز بخصوص با توجه به اخبار مربوطه مهمتر میگردد، که فشار پیغامهای روز افزون اینترنتی (تویتر و ایمیل) بوده است که داسیلوا را مجبور کرده تا موضع اخیر خود را در اعطای پناهندگی به سکینه آشتیانی اتخاذ کند (صفحه سوم این گزارش رویترز را ببینید).
بنا بر آنچه ذکر شد، به خصوص با توجه به دو نکته آخر، پیشنهادی که بالاتر عرض کردم این است که دوستانی از جنبش سبز که توان تکنیکی تولید محصولی ویدئویی را داشته باشند یک کلیپ تبلیغاتی کوتاه و ساده (در واقع ساده تر بهتر و موثر تر خواهد بود) خطاب به مردم برزیل تولید کنند و در آن بر این نکته تاکید کنند که همکاری لولا با دیکتاتوری اسلامی در ایران و بخصوص رفاقت صمیمانه اش با ا.ن و برنامه های تبلیغاتی و نظامی وی تا چه حد به تلاشهای خونین مردم ایران برای دسترسی به حقوق اولیه بشری و اجرای دموکراسی در ایران خسارت زده است. این پیغام بایستی بر این نکته تاکید مستقیم کند که اگر لولا کمترین تعهد حقیقی به حقوق بشر، دموکراسی و صلح‌ جهانی داشت هرگز قادر به همکاری با هیتلر معاصر نمیبود.

میتوان از پیش اطمینان داشت که چنین ویدئوئی بخصوص اگر به شکلی موثر و قوی ساخته شده باشد در سطح بسیار گسترده ای در برزیل پخش و دیده خواهد شد و از یکطرف میتواند تاثیر سیاسی قاطعی بر سرنوشت حزب لولا و در نتیجه سیاستهای آینده برزیل نسبت به جنبش سبز و جمهوری اسلامی بگذارد، و از سوی دیگر چنین پدیده ای این پتانسیل خبری و روانی را نیز خواهد داشت که در سطحی گسترده تر از برزیل نیز به نفع جنبش سبز انعکاس جهانی پیدا کند.

امروز دنیا یک دهکده کوچک است، و جنبش مردمی ایران که در واقع یکی از اولین فرزندان خلف این واقعیت است باید با درک عملی این امر تا حد ممکن از آن استفاده کند.

۷ نظر:

  1. مقاله بسیار عالیی بود.
    جمهوری اسلامی حامیانی داره که میشه اونها رو ازش گرفت. کشورهایی مثل گینه بیسائو! و مجمع الجزایر کومور! ارزش بحث کردن ندارند! کشورهایی همانند سوریه به دلیل روابط چند جانبه ای که با جمهوری اسلامی دارند به نفعشون نیست که به جمهوری اسلامی پشت کنن. لبنان هم بدلیل وجود حزب الله فقط میتونه روابطش رو محدود کنه که اینطور هم هست و تا همینقدر کافیه. کشورهای عربی هم که کاری به حکومت ایران ندارن و با ایرانی بودن ما مشکل دارن که در مورد اونها بحثی نیست. عراق و افغانستان و پاکستان هم نهایتا میتونن روابط رو ممتنع نگه دارن که همین کار رو کردن.اما بحث برزیل و ترکیه فرق میکنه. در مورد برزیل چون حزب مخالف داسیلوا ضد جمهوری اسلامی هست میشه رای منفی برزیل رو بدست آورد. ولی در ترکیه به دلیل شرایط خاص داخلی اون کشور و خاورمیانه و روابطش با جمهوری اسلامی و همچنین موضوع عضویتش در اتحادیه اروپا میشه رای ممتنعش رو بدست اورد.
    روسیه که تقریبا روابطش نسبت به قبل محدودتر شده به سه دلیل نیروگاه بوشهر و اس 300 و شورای امنیت ولی چین با توجه به نیازش به توسعه و بازار مصرف و موضع ضعفی که جمهوری اسلامی داره در حال حاضر مشکل ساز هست که در این مورد نمیشه کار خاصی کرد.

    پاسخحذف
  2. جناب «گورزاد» محترم، و همچنین دوست ناشناس عزیز، از نظرات محبت آمیز شما بسیار متشکرم. امیدوارم که در میان کسانی که این متن را میبینند کسانی قادر به انجام چنین کاری باشند یا کسی را بشناسند که قادر به ساختن چنین کلیپی باشد. به هر حال باید سعی کنیم از تمام ظرفیت هایمان استفاده ببریم، بخصوص که در حال حاضر امکانات مدنی در ایران برای ابراز مخالفت با جنایتهای دولت اینچنین محدود هستند.

    پاسخحذف
  3. ایده بسیار مفیدی بود

    پاسخحذف
  4. پیشنهادت بسیار عالی ست. افسوس که من کسی را نمی شناسم که پرتغالی بداند. لازم نیست که حتما برزیلی باشد... به دوستانم می سپارم که اگر کسی را می شناسند خبرم کنند و بعد اطلاع خواهم داد. یک نکته را نباید فراموش کرد؛ حزب گارگر برزیل برای بهبود اوضاع پایین دستان بسیار تلاش کرده است. هدف نباید وسیله را توجیه کند. باید همیشه و همه جا پشتیبان ستم دیدگان بود ...

    پاسخحذف
  5. دوست ناشناس گرامی، اگر شما خود قصد اینکار دارید یا کسی میشناسید که قادر به انجام کار باشد من میتوانم در زمینه زبان و ترجمه کمک پیدا کنم.

    اما در مورد ملاحظات سیاسی که اشره کرده اید، دو نکته به ذهنم میرسد، یکی این که چنین تلاشی از سوی ما الزاما به شکست حزب کارگر نخواهد انجامید، اما میتواند هم پیامی جدی به آن حزب بفرستد و هم آنها را در فشار قرار بدهد تا شاید در مناسباتشان با احمدی نژاد و دار و دسته اش تجدید نظر کنند؛ و نکته دوم اینکه میزان اضطراری بودن مسئله ای که در ایران با آن روبرو هستیم در مقایسه با نوع و اندازه تفاوتی که جایگزین شدن یک حزب چپ با مثلا یک حزب میانهٔ چب مثل حزب سوسیال دموکرات ایجاد خواهد کرد بسیار حاد تر و مهم تر است، و اهمیت مقابله فوری با آن بسیار بیشتر است تا این نوع رد و بدل شدن موسمی قدرت در کشوری مثل برزیل.

    پاسخحذف

اگر مطلب بیشتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما برای اطمینان از اسپم نبودن بررسی خواهد شد، اگر مطلب کمتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما مستقیم منتشر خواهد شد