۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

با توجه به اتفاقات اخیر اهمیت شکستن پشت کودتاگران در روز قدس مضاعف شده است


همه چیز دلالت بر آن دارد که جنبش مردمی آزادیخواهی در ایران دارد به لحظات نهائی خود نزدیک میشود.

از تمام شواهد به نظر میرسد کودتا گران متوجه شده باشند که به نقطه عطفی رسیده ایم که یا باید همه چیز را در هم بشکنند، یا پیروزی ملت اجتناب ناپذیر خواهد شد. و درست به همین دلیل ما هم باید و میتوانیم از این نقطه عطف استفاده کنیم تا مطمئن شویم رودخانه در جهت دلخواه ما به پیش میرود.

سخنرانی اخیر خامنه ای، حمله به دفتر کار کروبی با امید از بین بردن مدارک و شواهد، و درست پس از آن اعلام قاطع که هیچ مدرک و شاهدی وجود ندارد و اعلام برنامه برای تعقیب کروبی و موسوی در اعلامیه اخیر قوه قضائیه تحت عنوان «مباشرین و معاونین و با کسانی که در ادامه اقدامات ضد امنیتی علیه نظام پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و در راستای ادامه همان خط و جریان با نشر اکاذیب و ایراد تهمت و افترا علاوه بر تشویش اذهان عمومی به حیثیت و اعتبار نظام و بعضی از نهادهای نظام و همچنین موجب هتک حیثیت و حرمت» آن گردیده اند، و نیز انتشار خبر ممنوع شدن خبر رسانی در مورد کروبی و موسوی از امروز، اینها همه بسیار روشن و واضح حکایت از آن دارند که حکومت کودتا تصمیم گرفته است تنها امکان موفقیتش آن خواهد بود که بتواند یک ضربه محکم و نهائی بر پیکر جنبش مردمی وارد آورد و آن را یکبار و برای همیشه قلع و قمع کند.

البته این تفکر رژیم، همانند دیگر تفکرات و قدمهائی که آن را اینگونه به لبه پرتگاه کشانده است، متاسفانه بسیار «احمقانه» و حاکی از عدم درک عمیق آنها از دینامیک های اجتماعی، و بخصوص از معنی و مفهوم اتفاقات اخیر است. اما احمقانه بودن آن جلوی واقعی و جدی شدنش را نمیتواند بگیرد.

آنچه اهمیت دارد این است که متوجه باشیم که این موج جدید از تلاش برای سرکوبی که در راه است همان به اصطلاح‌ «لگد آخر» مشهوری است که میتواند از آنجهت که نشانی از تمام شدن اینهاست باعث شوق و شعف ما باشد، اما در عین حال مهم است که برای کم کردن قدرت تخریب این لگد آخر آنچه میتوانیم انجام دهیم.

وقتی حیوانی ذبح میشود، معمولا دو روش برای کنترل لحظات آخر آن وجود دارد: یا همه از دورو برش دور میشوند تا آزادانه و با خیال راحت لگدهایش را بزند و کار را تمام کند، یا محکم او را میگیرند تا رعشه و لگدهای مذبوحانه (مذبوح: ذبح‌ شده) اش تحت کنترل باشد. اما کاری که نمیخواهید بکنید این است که هم در محدوده «لگد رس» آن حیوان بمانید، و هم در عین حال او را هم آزاد بگذارید تا کارش را بکند. در مثل مناقشه نیست، اما خوب چون حکومت کودتا هم شروع کرده است به زدن لگدهای آخر، شاید مثال مناسبی باشد که به یاد ما بیاورد از آنجا که نمیتوانیم از حوزه لگد رس اینها دور شویم، بهترین کار همان است که محکم آنها را بگیریم که نتوانند لگد های محکم و مخربی بزنند. و این در عمل یعنی حفظ کردن روحیه و نشاط در خودمان و ایجاد آن در دیگران و به میدان آوردن تمام نیروهای ممکنه. بخصوص مثلا برای تظاهرات بزرگی که در پیش رو داریم، یعنی روز قدس، که مشخص است کودتاگران شدیدا به واهمه و هراس از آن افتاده اند، و میدانند که نقطه عطف مضاعفی خواهد بود برای حیات کوتاه و سیاه آنها.

پس تمام اینها که نوشتم فقط یک موضوع را میخواستم تاکید کنم، و آن هم اهمیت بسیار زیادی که الان اعزام نیروی ما پیدا کرده است، نه اینکه اگر نکنیم کارمان تمام است، خیر، کار از این کارها گذشته است و پیروزی نهائی بدون شک و تردید از آن مردم خواهد بود. اما اگر نکنیم اینها ممکن است پیش از در هم شکسته شدن نهائی شان خسارتهای زیادی به جان و مال کشورمان بزنند، و مسئولیتش بر ما میماند که تا آنجا که میتوانیم از جان و مال خودمان و آیندگانمان حفاظت کنیم.





۱ نظر:

  1. يک ايميل خواندني و جالب براي دعوت کردن دوستانتان به شرکت در راهپيمايي روز قدس. لطفا اين متن زيبا را براي دوستانتان ايميل کنيد.
    http://hamparvazan.wordpress.com

    پاسخحذف

اگر مطلب بیشتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما برای اطمینان از اسپم نبودن بررسی خواهد شد، اگر مطلب کمتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما مستقیم منتشر خواهد شد