نه قصد بحث دارم و نه تحلیل، بلکه فقط همین سئوال را میخواهم بپرسم، سئوالی که هر چه بیشتر به آن فکر میکنم فقط خشمم نسبت به اصلاح طلبان و خیانتهای مکرری که آنها به مردم ایران انجام داده اند و میدهند افزوده میشود. طبیعی است که پاسخ سریع و ساده این سئوال این است که اصلاح طلبها تازه موفق شده اند به یک معامله نیم بند با خامنه ای نزدیک شوند، و میدانند اگر حرفی بزنند رژیم از آنها عصبانی خواهد شد، و چون نمیخواهند شانس معامله را از دست بدهند ترجیح داده اند سکوت کنند و مثل فیلمهای کمدی، دستشان را در جیبشان بگذارند، به آسمان نگاه کنند و سوت بزنند.
اما واقعا چطور میتوانند؟! چطور میتوانند خودشان را به ندیدن بزنند، در جائی که واقعه به حدی روشن و زشت بوده که حتی دولتهای خارجی مثل امریکا و انگلیس رسما و علنا خواستار رسیدگی به ابعاد قتل هاله سحابی شده اند، جائی که نه تنها سازمانها معتبر و معتمد بین المللی از قبیل گزارشگران بدون مرز در گزارشهای خود این مرگ را «قتل» خوانده اند، بلکه حتی سازمانی که خودش بارها به همدستی پنهان با جمهوری اسلامی متهم شده، یعنی «نایاک» هم اطلاعیه ای داده است و «قتل» هاله سحابی را محکوم کرده است، آنوقت یکی مثل خاتمی به همسر هاله نامه ای مینویسد و در آن نه تنها هیچ اشاره ای به قتل هاله نمیکند، بلکه حتی اندکی طعم و بوی سیاسی هم به آن نمیدهد و تنها میگوید، «درگذشت تاسفانگیز همسر وفادار و شکیبایتان سرکار خانم هاله سحابی مصیبت مضاعفی بود که تنها لطف حضرت حق میتواند تسلیبخش دل داغدارتان باشد. ضمن عرض تسلیت به جنابعالی؛ فرزندان آن مرحومه و همه بستگان داغدار از خداوند منان برای ایشان و پدر بزرگوارشان طلب آمرزش و پاداش نیک و برای بازماندگان معزز شکیبایی و تندرستی و اجر جزیل مسالت میکنم.»
اما واقعا چطور میتوانند؟! چطور میتوانند خودشان را به ندیدن بزنند، در جائی که واقعه به حدی روشن و زشت بوده که حتی دولتهای خارجی مثل امریکا و انگلیس رسما و علنا خواستار رسیدگی به ابعاد قتل هاله سحابی شده اند، جائی که نه تنها سازمانها معتبر و معتمد بین المللی از قبیل گزارشگران بدون مرز در گزارشهای خود این مرگ را «قتل» خوانده اند، بلکه حتی سازمانی که خودش بارها به همدستی پنهان با جمهوری اسلامی متهم شده، یعنی «نایاک» هم اطلاعیه ای داده است و «قتل» هاله سحابی را محکوم کرده است، آنوقت یکی مثل خاتمی به همسر هاله نامه ای مینویسد و در آن نه تنها هیچ اشاره ای به قتل هاله نمیکند، بلکه حتی اندکی طعم و بوی سیاسی هم به آن نمیدهد و تنها میگوید، «درگذشت تاسفانگیز همسر وفادار و شکیبایتان سرکار خانم هاله سحابی مصیبت مضاعفی بود که تنها لطف حضرت حق میتواند تسلیبخش دل داغدارتان باشد. ضمن عرض تسلیت به جنابعالی؛ فرزندان آن مرحومه و همه بستگان داغدار از خداوند منان برای ایشان و پدر بزرگوارشان طلب آمرزش و پاداش نیک و برای بازماندگان معزز شکیبایی و تندرستی و اجر جزیل مسالت میکنم.»
همین امروز «بی بی سی» مصاحبه ای منتشر کرده بود با علی مزروعی، سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، که گفته بود «مصالحه» با خامنه ای از راهکارهای اصلی مورد نظر اصلاح طلبهاست، و همین چندی پیش بود که علی شکوری راد، از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت هم در مصاحبه ای به صراحت گفت، هدف اصلاح طلبان آن است که رفسنجانی را قانع کنند برود با خامنه ای صحبت کند و آنها را آشتی بدهد.
قرار بود زیاد ننویسم، اما مگر میشود؟ اصلاح طلبها در این قضیه دارند نقش آن شخصیتهای خیلی مریض و مضر و مخرب را بازی میکنند که در کارم با مسائل روانی خانواده ها مکرر دیده ام، شخصیتهائی که قدرت خشم و مقاومت را مکررا از فرد مورد آزار قرار گرفته (معمولا زنها یا بچه ها) میگیرند و آنچنان به برجا ماندن دینامیک مریض خانواده وابسته اند که حاضرند زجر کشیدن ها و بیمار شدن ها و حتی خود کشی های بچه ها و زنهای مظلوم را ببینند اما اجازه ندهند دایره بستهٔ آزار و سادیسم باز شود و چیزی عوض شود.
چکار باید کرد با اینها؟ یا بهتر بگویم، چکار میشود کرد با اینها؟ سئوال مهمی است و جوابهای خوبی هم دارد، اما بگذارید در فرصت دیگری به آن بپردازم.
پ.ن:
به نظر میرسد اصلاح طلبان در موضع گیری خود در این زمینه به دو گروه تقسیم شده باشند. شخصا احساس میکنم این مسئله یکی از اولین نمودهای انشعابی اساسی در میان آنچه که اصطلاحا «اصلاح طلب» میخوانده ایم باشد، که آینده به زودی نشان خواهد داد. اما در هر حال به عنوان تاکید شاید بهتر باشد در حال حاضر از «اصلاح طلبان درون حکومتی» نام برد، که در پی مصالحه با ولی فقیه هستند، در مقابل آن دسته از اصلاح طلبان که در طی جریان جنبش سبز پای خود را به روشنی از دایره حکومت و ولایت فقیه بیرون گذاشته اند (مثل کروبی)، و در واقع دیگر نمیتوان آنها را «اصلاح طلب» نامید، لااقل تا زمانی که مثلا کروبی موضع گیری جدید و متفاوتی نکند (که البته در حال حاضر به واسطه حبس و تحت فشار روانی بودن ایشان نمیتوان از چیزی مطمئن بود).
خوب پيشنهادتان چيست صادق جان
پاسخحذفتاجزاده و ديگران تندتر گفتند والان با همسرش در زندانند
سحرخيز و زيدآبادي و.... در. زندانند و من آمده ام شمال عشق وحال
ترافيک جاده شمال ديشب ديدني بود
آنوقت شما انتظار داري آن دو نفري هم که بيرون دوتا بيانيه ميدهند بروند ور دل بقيه
اونوقت شما بيکار ميسي
کسي نداري بهش گير بدي
مجبوري بزني پس گردن خودت بگي کي بود کي بود؟
امان از غیرت زیاد، امان!
پاسخحذف@ناشناس
پاسخحذف«شما انتظار داري آن دو نفري هم که بيرون دوتا بيانيه ميدهند بروند ور دل بقيه»
آخه به قول اون حکایت معروف، دیگه خوشرقصیشون برای چی بود؟!
دوست ناشناس عزیز، وقتی خاتمی نامه ای مینویسد با این شکل و محتوا در مقابل اتفاقی از این دست، این مفهومش تنها «ساکت ماندن» و هراس از زندان رفتن نیست، این کمی پیشتر از آن میرود و در واقع با قاتلها همصدا میشود که اصرار دارند این قتل نبوده و کسی مسئولیتی نداره بلکه خانم سحابی خودش سکته کرده و فوت کرده. خاتمی میتوانست ساکت بماند، و با آن کارش کسی ایرادی نمیگرفت، چون دلیلش به اندازه کافی مبهم میماند که میشد گفت خوب تحت فشار است و نمیتواند بنویسد. ایشان آن کار را نکرد، بلکه برداشت و خیلی سریع نامه ای نوشت و قتل خانم سحابی را مرگی طبیعی جلوه داد. این انتخاب خود ایشان بود، نمیتوان آن را به فشار و هراس از زندان ربط داد!
پاسخحذفمن خودم از اینکه کلمه «اصلاح طلب» را استفاده میکنم چندان خوشنود نیستم، چون اصلاح طلب آنچنان کلمه وسیعی است که الان شامل چند طیف مختلف میشود، و واضح است که همه آنها برخوردشان با رژیم و یا با این اتفاق یکی نیست و نبوده است. به گمانم به زودی بایستی بررسی کنیم این انشعاب های درون اصلاح طلبان را، و ایکاش خودشان به این کار میپرداختند و به ما الفاظ و تعابیری میدادند که بتوانیم آنها را از هم «سوا» کنیم. به هر حال من در حال حاضر کلمه اصلاح طلب را به مفهوم دقیق تحت اللفظی آن استفاده میکنم، یعنی کسانی که عقیده دارند رژیم بماند و ولایت فقیه هم بماند و فقط برخی جنبه هایش اصلاح شود، مثل خاتمی، عبدی، مزروعی، هاشمی رفسنجانی، موسوی لاری، شکوری راد و خیلی های دیگر البته...
پاسخحذفنظر شما چیه ناشناس عزیز،؟
پاسخحذفشاه خودش خوبه اطرافیانش بد ند ؟ تمام ظلمها و کشتارها و شکنجه ها از جانب احمدی نژاد و تیم او بوده و آغا روحش هم خبر نداره؟ اصلا مخالف اینهاست؟
اصلن تقیصر ماست که وقتی باتوم میخوریم سرمون میشکنه ،و باید از باتوم بدست و شکنجه گر عذر خواهی کرد که دستش درد میگیره؟ اصلان همین ولایت فقیهه بهترین آلترناتیو در دنیای فعلی و ضمن پیشرفت مردم ایران هست؟
تعارف نکن، خجالت هم نکش ،بگو همه پشت سر مادر ندا و سهراب و زن زید آبادی و خواهر توکلی و همسر هاله سحابی و اینها راه بیوفتیم بریم از ولایت وقیح بخاطر ظلمی که بهش شده عذر خوهی بکنیم؟
تو کی باید پس گردنت بزنه تا از خواب غفلت بیدار بشی اگر تا حالا نشدی .؟