وقتی اوباما رئیس جمهوری امریکا شد فقط شعار تغییر نبود که پیروز شده بود، بلکه همان «پیروزی» خود آفتابی بود که آمده بود تا دلیل آفتاب باشد. موفق شدن اوباما در اخذ اعتماد مردم امریکا خود به خود نشانه تغییری عظیم در جامعه و فرهنگ آن کشور بود، و به جرات میتوان گفت شکسته شدن نهائی زنجیر های نژاد پرستی در مرکز این تغییرات جا داشت.
شاید تشبیه پیروزی باراک اوباما در امریکا به موفقیت نلسون ماندلا در افریقای جنوبی تشبیه دقیقی نباشد، اما بدون شک چنین مقایسه ای چندان بیجا نیز نخواهد بود. در هر حال چه تشبیه فوق صحیح باشد یا خیر، آفریقای جنوبی، نژاد پرستی، و ایالات متحده امریکا هرسه در تقاطع «دوربان» به هم میرسند.
کنفرانس ضد نژاد پرستی سازمان ملل که اولین بار بیش از سی سال پیش، یعنی سال ۱۹۷۸ در ژنو تشکیل جلسه داد، تا کنون تنها دو بار دیگر تشکیل جلسه داده است. دومین جلسه این کنفرانس در سال ۱۹۸۳ باز در شهر ژنو در سوئیس برگزار شد. همانند کنفرانس اول، موضوع کار اصلی کنفرانس دوم نیز نژاد پرستی و آپارتاید در افریقای جنوبی بود.
اما هنگامی که سومین کنفرانس ضد تبعیض نژادی سازمان ملل سر انجام به وقوع پیوست، عمده ترین نظام آپارتاید جهان در آفریقای جنوبی به پایان راه خود رسیده بود، و به نشان شادی قرار شد تا کنفرانس سال ۲۰۰۱ در شهر «دوربان» در افریقای جنوبی تشکیل گردد. آن سال با بسته بودن رسمی پرونده نژاد پرستی دولتی در افریقای جنوبی چشمان دلسوزان به دومین نظام سیاسی که بر پایه تبعیض نژادی و اپارتاید بنا شده بود یعنی دولت اسرائیل خیره ماند. نتیجه این شد که نمایندگان امریکا و اسرائیل کنفرانس را در اعتراض به این که هزاران سازمان دولتی و غیر دولتی اسرائیل را متهم به اجرای رسمی اپارتاید قومی و تبعیض نژادی نموده بودند ترک کردند.
اکنون، هشت سال بعد، چهارمین کنفرانس ضد تبعیض نژادی سازمان ملل برگزار میشود، کنفرانسی که تیتر دقیق آن عبارت است از: کنفرانس جهانی بر علیه نژاد پرستی، تبعیض نژادی، بیگانه هراسی، و دیگر تعصبات - World Conference against Racism, Racial Discrimination, Xenophobia and other Related Intolerance، و محل برگزاری آن هم ژنو است، اما به دلایل مختلف آن را «دوربان-۲» میخوانند.
اما در پی تجربه آخرین کنفرانس، دولت اسرائیل اعلام کرده است که این کنفرانس در حقیقت بر ضد نژاد پرستی نیست، بلکه خود یک نمونه عملی از نژاد پرستی میباشد، چرا که دولت اسرائیل که یک دولت دینی/قومی است را محکوم کرده است، و به این ترتیب بر علیه یک دین و قوم خاص تبعیض قائل شده است. دولت اسرائیل این کنفرانس را تحریم کرده است، و لابی های اسرائیلی در کشور های مختلف تلاش شدیدی داشته اند تا دولتهای مختلف، بخصوص دولتهای غربی را قانع کنند که آنها نیز این کنفرانس را تحریم کنند.
در حال حاضر لابی های اسرائیل در دو کشور به نتیجه رسیده اند: ایتالیا و کانادا اعلام کرده اند که در کنفرانس دوربان-۲ شرکت نخواهند کرد. اگرچه گمان میرفت دولت استرالیا نیز کنفرانس را تحریم کند، اما به نظر میرسد این دولت نهایتا تصمیم گرفته تا در کنفرانس شرکت کند.
اما در میان کشور های کوچک و بزرگی که موافق و مخالف کنفرانس دوربان هستند، مشکل بتوان نقش اساسی امریکا را دست کم گرفت. جای شکی نیست که اگر دولت جمهوری خواهان به رهبری جرج بوش یا جان مک کین کماکان در مصدر قدرت بود موضع امریکا مبتنی بر تحریم بی چون و چرای کنفرانس دوربان میبود. اما علاوه براین واقعیت که رئیس جمهوری کنونی امریکا خود یک مظهر تمام عیار از به زانو در آمدن تبعیض نژادی است، جهت گیری و وعده های سیاسی اوباما نیز تاکنون به نحوی بوده است که مترادف شدن سنتی و بی قید و شرط خطوط حرکت دولت امریکا با خطوط دلخواه اسرائیل را لا اقل تا حدی به زیر سئوال برده است.
به همین دو دلیل آخر است که در اول گفتم کنفرانس دوربان میتواند محک دردناکی برای اوباما باشد، و نیز به همین دو دلیل است که سیاست خارجی امریکا در مورد کنفرانس دوربان-۲ در طی چند هفته گذشته دستخوش تلاطم و تردید شدیدی بوده است، به نحوی که خبر هائی هم در مورد علاقه به شرکت و هم در مورد تحریم کنفرانس در آن واحد در مطبوعات بوده اند، و یا همین امروز که خبرهائی مبنی بر «تغییر موضع» امریکا و احتمال شرکت در کنفرانس منتشر شدند.
به قول سعدی خودمان، خوش بود گر محک تجربه آید به میان، تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد --گرچه خاطرمان باشد تا سخن شیخ شیراز را تحت اللفظی تعبیر نکنیم و سیه روئی اوباما را به معنی غش او نگیریم که اگر بگیریم همان خطائی را مرتکب شده ایم که کنفرانس دوربان سی سال است به دنبال تصحیح و پاک کردنش است :)
هیچ نظری موجود نیست:
اگر مطلب بیشتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما برای اطمینان از اسپم نبودن بررسی خواهد شد، اگر مطلب کمتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما مستقیم منتشر خواهد شد