
شک ندارم با من موافق خواهید بود اگر بگویم که بهترین و مطمئن ترین روش برای ادامه بقای هر حرکت عمومی مثل جنبش مردمی اخیر در ایران پیدا کردن «کوچکترین مخرج مشترک» است در میان مطالبات افراد و گروههای تشکیل دهنده آن حرکت، یا همانی که به قول معروف «کف» خواستهای جنبش خوانده میشود.
پس اجازه بدهید حرف را از همین مقدمه ساده ای که عرض شد شروع کنیم، و سپس این فرض ساده را هم اضافه کنم که در حال حاضر کف مطالبات تمام گروههای شریک در جنبش سبز برکنار شدن دولت کودتائی به نمایندگی و ریاست محمود احمدی نژاد است، که گمان میکنم این هم فرض قابل قبولی باشد.
به عبارت دیگر، در حال حاضر تمام جبهه ها و تفکرات و مطالبات درگیر در جنبش سبز حد اقل یک خواستهٔ واحد و روشن مشترک دارند، و آن ابطال انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری اسلامی، و برکناری محمود احمدی نژاد از مقام ریاست جمهوری ایران است.
آیا همین چند واقعیت کافی نیست که به ما خاطر نشان کند که آن دو جریانی که اخیرا، انگار انعکاس یکدیگر در یک آینه عجیب بوده باشند، از یک سوی آینه با محور کردن مطالباتی همچون نابودی جمهوری اسلامی و ایجاد یک سیستم سکولار به جای آن، و از سوی دیگر آن با محور کردن اسلام و حکومت دینی و نفی و طرد سیستم سکولار و طالبانش، هر یک به نوبه خود مبلغ ایجاد محدودیت، دگر ستیزی و انشقاق در صفوف جنبش و «راندن» دیگران شده اند، اینها هردو اگر با حسن ظن نگاه کنیم در حال ارتکاب یک اشتباه بسیار بزرگ هستند، و اگر با سوء ظن نگاه کنیم در حال ارتکاب یک خیانت بسیار بزرگ به جنبش مردمی؟
اما واقعیت مهمی که به نظر میرسد کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد این است که این دو گروه هر دو در واقع میرحسین موسوی را ترک گفته اند، و جالبتر اینکه هردو گروه هم این کار را از طریق «مصادره» ذهنی آقای موسوی، و از طریق انتساب مواضع و گفتاری خاص به وی انجام داده اند، مواضع و گفتاری که هر داور بی طرفی به سرعت انصاف خواهد داد که نه تنها هرگز از سوی میر حسین موسوی بیان نگردیده اند، بلکه در واقع با بسیاری از موضع گیری ها و گفته های ایشان تا این لحظه منافات دارند. چه گروه اول، که به سخنگوئی از جنبش سبز و آقای موسوی برخواسته و خواستار طرد سکولاریست ها و غیر مذهبیون شده است، و چه گروه دوم، که اعلام کرده است جنبش سبز و میرحسین خواستار طرد بی دین ها و سکولارها از سیستم قدرت خواهد بود، هردو به وضوح
این موضع گیری روشن آقای موسوی که وی بارها و بارها نیز تکرار کرده است را نادیده میگیرند، که میگوید «جنبش سبز از گوناگونی اندیشه ها استقبال می کند و همواره گفته ام این تکثر یک فرصت برای آینده ملت ماست.»
اجازه بدهید همانطور که عرض کردم این متن را کوتاه و ساده نگه دارم، و فقط با این نکته ختم کنم که در حال حاضر آقای میر حسین موسوی به دلایل بسیار زیادی بهترین، اگر نگوئیم تنها، فردی هستند که میتوانند نقش یک حبل و محور سمبلیک مشترک برای هماهنگ کردن قدرت گفتمانی تمام گروههای فکری پشتیبان جنبش سبز را ایفا کنند، حد اقل تا رسیدن به اولین مقصد این سفر طولانی، که مقصدی است که همه همراهان قافله هم خواهان رسیدن به آن هستند، یعنی سقوط دولت کودتائی، جنایتکار، و خطرناکی که تحت رهبری محمود احمدی نژاد سکان کشور را در دست گرفته است.
نه تنها به قول چینی ها هر سفر درازی با یک قدم کوچک و یک مقصد نزدیک شروع میشود، بلکه در حال حاضر این اولین قدم و مقصد همچنین تنها قدم و مقصدی است که همه بر آن متفق القول هستیم. پس این حکم و شرط عقل است که تا رسیدن به آن مقصد با هم بمانیم و ناخدای ماهری که سکان کشتیمان را در دست دارد و خودش هم به اندازه ما در رسیدن به آن هدف مشتاق است را کمک کنیم تا کشتیمان را به آن مقصد برساند، تا آنوقت تصمیم بگیریم مقصد و مرحلهٔ بعدی کجاست و کدام ناخدا مناسب تر است برای آن مرحله.
و در آخر یکبار دیگر توجه شما را به این جلب میکنم که هرچه اینجا گفته ام بسیار ساده و مستقیم است، و بر پایه منطقی ابتدائی بنا شده، و به گمانم آنهائی که میخواهند وضعیت را پیچیده، مبهم و یا بحرانی جلوه بدهند بایستی دید یا صداقتشان را مورد سئوال قرار داد.