۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه

تابو شکنی های جدید و حمله نیمه عریان احمدی نژاد به خامنه ای


این متن در خودنویس.

حرفهای احمدی نژاد باز سر و صدا به پا کرده است.

اگرچه مردم و رسانه ها به شنیدن صحبتهای بعضا حیرت انگیز از محمود احمدی نژاد عادت کرده اند، این بار اما به نظر میرسد سخنان احمدی نژاد مرزهای تازه ای را درنوردیده باشند، آنهم به نحوی که لفافه های نه چندان ضخیمی هم که حرفهایش را در آن پیچیده است نتوانسته اند «ریسکه» بودن آنها را بپوشاند، تا جایی که روزنامه «روزگار» یکشنبه خبر اصلی صفحه اول خود را با تیتر «سخنان بی سابقه احمدی نژاد» به این خبر تخصیص داده است.

در سخنانی که دیروز (شنبه ۸ مرداد) در همایش «افق رسانه» ایراد کرد، احمدی نژاد ابتدا برخی از سوژه های «تابو» از جمله «مراجع و علما» را هدف قرار داد. در مورد مراجع و علما، وی به توقعات بیش از حد و غیر واقع گرایانه آنان از صدا و سیما اشاره کرد و گفت، «هزاران انتظار وجود دارد! مجامع و شوراهای مختلف، شخصیت های علمی فرهنگی مراجع و علما چیزهایی دریافت میکنند و انتظار دارند که دستگاه عظیم ملی لحظه به لحظه با آنها در تماس باشد، و اگر هم نشد قبل از اینکه تذکر بدهند در تریبون گفته میشود! در تریبون هم این جور نیست که بگویند عزیزم اینها را رعایت کنید، [بلکه] یک چیزی چسبانده میشود که دیگر نتوانند از جا بلند شوند!»

اما این انتقادات صریح از «مراجع و علما» هم سقف تابو شکنی در صحبتهای دیروز احمدی نژاد نبود، چرا که وی همچنین انتقاداتی را مطرح کرد که به نظر میرسد مستقیما شخص «رهبر»، یعنی سید علی خامنه ای را آماج قرار داده باشند.

در بخشی از حرفهایش، وی پس از انتقاد از آنچه که وی «قالب ها، خودخواهی ها و قدرت طلبی هایی» خواند که جلوی آزادی اندیشه ها در جامعه ایران را گرفته است و جامعه را از داشتن «انگیزه برای حرکت» و «بزرگ شدن» بازداشته، گفت:
بعضی ها خود را سقف حرکت جامعه و الگوی زندگی متعالی می دانند، دریافت و نگاه و سلیقه خودشان را به زندگی مطلق و دیگران را به جرم تفاوت با آنها یا عبور از آنها له می کنند، و آنقدر خود را مطلق کرده اند که فکر می کنند همه هفت میلیارد نفر جمعیت دنیا جهنمی هستند و فقط او بهشتی است، و این از نشانه های سقوط اوست، فکر میکند همه ارزش های انسانی در چارچوب خواست و اراده آنها معنی و مفهوم پیدا می کند و لاغیر . . . انسان ها هرچقدر بزرگ باشند نمی توانند سقف پرواز دیگران قرار گیرند! اگر هزاران تبلیغ خوب بشود اما مردم در جامعه ببینند که یک نفر آخر خودخواهی است و آن بالاها نشسته است، اثر حرف را از بین می برد.

احمدی نژاد همچنین در ادامه حرفهایش با اشاره به سریال مختار نامه و داستان زندگی و مرگ حسین گفت،
وی میگفت خلیفه پیامبرم و بین مردم جا می انداختند! این چقدر صحنه عجیبی است، دشمن پیامبر (ص) آمده جای پیامبر نشسته و یقه جانشین پیامبر را گرفته است و قطعه قطعه میکند، سپس میگوید چرا به حاکمیت خلیفه پیامبر تعرض کردی؟! همه مشروعیت را از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم می گیرد، و جانشین رسول خدا می شود. چه کسانی هستند اینها؟!
در هر حال حتی بدون در نظر گرفتن این سخنان و انتقادات نیمه عریان احمدی نژاد از خامنه ای، آنچه در چند ماهه اخیر مشخص گردیده این است که بسیجی بی کس و کاری که خامنه ای روزی به هر دلیل به خانه اش آورد و زیرچتر حمایت خود گرفت، امروز به برکت قوت و قوتی که از بیت پدرخوانده اش توشه کرده تبدیل به حریفی قدر در مقابل ناپدری خود شده است، حریفی که رفتنش احتمالا به سادگی آمدنش نخواهد بود.

۴ نظر:

  1. مار در آستین ؟!!
    خوب زندگی این پدر خوانده از اول همین بوده .برای اینکه خودش به خودی خود هیچ وقت چیزی نبوده که عرض اندام کند.برای همین هم مجبور بوده مثل انگل به چیز دیگری بچسبد.اما آن چیز دیگر هم به واقع خود انگلی بیش نبوده.و این داستان
    همچنین ادامه دارد . تا.....

    پاسخحذف
  2. بله، مار در آستین، یا باز به قول خود شما، انگل در انگل! میگویند دزدی که از دزد بزند شاه دزد است، و ماری که مار بخورد افعی. حالا ببینیم از این دوتا کدامشان شآه دزد است، این نبردی است که یکی بیشتر ازش سالم در نمیاید، تا حالاش که به نظر میرسه خامنه ای برنده بوده، اما اگر این مار آستینی هم خودش باز یک مار دیگری توی آستینش داشته باشه خیلی هیجان انگیز میشه. این حکومت مثل یک پیازی است که از دروغ و لاطائل ساخته شده، هر لایه ایش را که برمیداری میبینی ای بابا هنوز یک لایه دیگر زیرش هست، و دست آخر هم همه پوسته ها را که برداشتی میبینی هیچی وسطش نبوده!

    پاسخحذف
  3. صادق جان واقعا نبودت در بالاترین کاملا احساس میشه،جای تو و خیلی از دوستان خالیه،واقعاد نبود شما دوستان بالاترین رو تبدیل به یک حجو دانی پوچ کرده،دلم تنگ روزهای قبل...، این روزها دلم برای خلی چیزها تنگ.زنده باشی و سرفراز.

    پاسخحذف
  4. ارنستوی گرامی، ممنون از لطف شما و خوشحال از باز شنیدن صدای شما. امیدوارم خودتان هم سرفراز و خرم باشید. اتفاقی که در بالاترین افتاد متاسفانه نشان داد که جامعه ما تا چه حد پذیرای «زور» است و چه راحت وضعیت خودش را هرچه هم غیر منطقی باشد در مقابل اندک منافعی پذیراست. حقیقتش از شما چه پنهان، گاهی حتی وسوسه میشوم برگردم بالاترین و با همین وضعی هم که هست بسازم و به جایش به خوانندگان گسترده تری دسترسی داشته باشم، اما هنوز نتوانسته ام خودم را به چنین کاری قانع کنم...

    پاسخحذف

اگر مطلب بیشتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما برای اطمینان از اسپم نبودن بررسی خواهد شد، اگر مطلب کمتر از هفت روز عمر دارد کامنت شما مستقیم منتشر خواهد شد