این متن در خودنویس نیز منتشر شده است.
رسانه ها اخیرا متنی را تحت عنوان «جمع بندی پایانی سفیران سبز امید» منتشر کرده اند که به قرار معلوم اطلاعیه ای است که توسط گروهی از افراد، از جمله اردشیر امیر ارجمند، که خود را «سفیران سبز امید» معرفی کرده اند در پایان همایشی چهار روزه که توسط «کانون دکتر شریعتی» در حومه پاریس برقرار شده بود صادر گردیده است.
طبعا از زوایا و جنبه های مختلفی میتوان به این گروه، محتوا، اهداف و عملکرد آن پرداخت، که در صورتی که این گروه همانطور که ادعا کرده است قصد فعالیت های گسترده تبلیغاتی و مطبوعاتی در سطح بین المللی داشته باشد خواه ناخواه توسط افکار عمومی مطرح و بحث خواهند شد. اما نکته ای که اینجا مورد نظر قرارمیگیرد هویت سیاسی این گروه است که تا حدی در اطلاعیه آنان منعکس شده است، و طبعا در آینده با مستحکم شدن فرم و مسیر تبلیغاتی این «شبکه» (توصیفی که به نظر میرسد ترجیح میدهند بر خود بنهند) بر نوع ایده هایی که از آنان صادر میشود تاثیر مستقیم خواهد داشت.
واضح است که نکته عمده و حساس هویت سیاسی گروههای فعال در صحنه حال حاضر ایران این است که شکل و طبیعت موضع گیری آنان در قبال «جمهوری اسلامی» به چه صورت و بر چه پایه ای قرار گرفته است. به عبارت دیگر، سئوال ابتدایی که امروز میتوان و بایستی در مورد هر گروه سیاسی ایرانی پرسید این است که آیا به باقی ماندن جمهوری اسلامی و فعالیت سیاسی در چارچوب قانون اساسی فعلی و در نتیجه تحت ولایت فقیه اعتقاد دارند، یا معتقدند که جمهوری اسلامی با ساختاری که در سی سال گذشته بر ایران حکمرانی کرده است اکنون بایستی عوض گردد، و بالاخص اصول مرتبط به وجود ولایت فقیه و شورای نگهبان بایستی از قانون اساسی حذف گردند. امروز این سئوالی بسیار مهم و واقعی است که خط کاملا روشنی بر زمینه سیاسی جمهوری اسلامی رسم میکند، خطی که عملا از دل بسیاری گروههای مخالف جمهوری گذر کرده است و آنها را از درون به دو گروه متمایز تقسیم کرده.
با توجه به این مقدمه، اجازه بدهید اکنون به گروه «سفیران سبز امید» بپردازیم و این سئوال ساده که این گروه در کدام سوی خط مزبور موضع گرفته است؟
خوشبختانه پاسخ سئوال فوق را در اطلاعیه اخیر سفیران سبز میتوان به راحتی پیدا کرد. اجازه بدهید پیش از پرداختن به آن پاسخ، پاراگراف زیر از متن اطلاعیه را در نظر بگیرم. در این پاراگراف آمده است:
جنبشهای اجتماعی میتوانند ساختاری برای استفادهٔ حداکثری از فرصتهای سیاسی باشند. آنگاه که «بیثباتیهای انتخاباتی»، «اختلافات و رقابت نخبگان» و «حوادث سیاسی و اجتماعی» به صورت طبیعی میزان مشارکت سیاسی را بیشتر میکنند و آستانهٔ تحمل حاکمان به اجبار – و لو به صورت محدود – بالا میرود، فروگذاشتنِ این فرصتها، شرط سیاست ورزی نیست. «ما» نیز از این فرصتها بهره میگیریم تا در حین به چالش کشیدن نظم موجود، امکان تعاملات سیاسی و دسترسی به متحدان بالقوه را بیشتر کنیم.
آنچه با خواندن این پاراگراف عمدتا جلب نظر میکند همان موضع گیری این گروه در مقابل «حکومت» فعلی است، موضعی که این گروه را به روشنی در صف موافقان جمهوری اسلامی و ولایت فقیه قرار میدهد. اگرچه در نظر اول این پاراگراف حاکمان را به چالش خوانده است، اما با نگاهی نزدیکتر متوجه میشویم که آنچه توصیه شده است در واقع نه مخالفت ااساسی با حکومت، بلکه فعالیت در محدوده حکومت، یا به قول نویسندگان متن «سیاست ورزی» در فضائی است که محدوده ان توسط «آستانه تحمل حاکمان» مشخص گردیده است، کما اینکه هدفی که از سیاست ورزی این گروه مطرح گردیده نیز نه تغییر حاکمان و یا ایجاد فضا و چارچوبی دیگرگون برای سیاست ورزی، بلکه «استفاده» از زمان و لحظه ای است که در آن «آستانه تحمل حاکمان به اجبار -ولو به صورت محدود- بالا میرود» و فرصتی که در نتیجه این «بالا رفتن آستانه تحمل حاکمان» برای بازی های سیاسی (سیاست ورزی) به دست می آید.
به عبارت دیگر، آنچه که ایشان تحت عنوان «به چالش کشیدن نظم موجود» مطرح کرده اند و آن را هدف خود خوانده اند، چیزی نیست به جز فشار آوردن به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی برای «اجازه دادن» و «تحمل کردن» فعالیت سیاسی آنان و احتمالا آزادی بیانی بیشتر از آنچه در حال حاضر موجود است.
اما اکنون اجازه بدهید پاراگراف بعدی از متن اطلاعیه را مورد نظر قرار دهیم، که در آن آمده است:
خاطر حاکمان آسوده مباد! که ما هیچگاه از حق طبیعی خود برای انتخاب کردن و از حقوق مدنی خویش برای انتخاب شدن نخواهیم گذشت. هیچگاه فراموش نمیکنیم که «ایران کشور ماست و این زندگی ماست». «آرامش ما» نشانهٔ شکایت ماست، چنان که سکوتمان، نشانهٔ فریادمان بود. «صبر ورزیدن» پیشهٔ ماست، چنانچه سبز بودن آئین ماست. ما صبر میورزیم و به برکت این صبر، اقتدارگرایان را به دموکراسی عادت میدهیم تا اقتدارگرایی را در این بازی شکست دهیم. پیش از آنکه به پیروزی بیاندیشم، میکوشیم تا تحملِ شکست را ممکن کنیم.
این پاراگراف در واقع آنچه در پاراگراف قبلی مطرح شده بود را از جوانب و زوایای روشنتر، و با جزئیاتی بیشتر مطرح و مشخص کرده است. اگرچه باز این پاراگراف نیز ظاهرا با به چالش خواندن مستقیم «حاکمان» آغاز میگردد و تهدید به این که خاطر آنها آسوده نخواهد ماند، اما دلیلی که به فوریت برای این عدم آسودگی خاطر حاکمان مطرح شده هرگونه شبهه و تردیدی در مورد حدود چنین تهدیدی برطرف میکند، چرا که دلیل این عدم آسودگی حاکمان طبق استدلال این پاراگراف این خواهد بود که «ما» حتما در انتخابات شرکت خواهند کرد و از آن کنار نخواهند نشست!
به این ترتیب این بخش از اطلاعیه علاوه بر تاکید بر به رسمیت شناختن و مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و شورای نگهبان، همچنین اعلام کرده است که اعضای «سفیران سبز امید» شرکت در انتخابات را حق خود میدانند و چنان خواهند کرد. منطق استدلال ارائه شده در این این پاراگراف بر این «وانمود» استوار است که ولی فقیه و نظام جمهوری اسلامی یا همان «حاکمان» خواستار این هستند که اصلاح طلبان در انتخابات آینده شرکت نکنند و با عدم شرکت خود آنها (حاکمان) را آسوده بگذارند، اما اصلاح طلبان با شجاعت فراوان به این «حاکمان» اعلام میکنند که خیر! ما در انتخابات حتما شرکت خواهیم کرد و به این ترتیب اجازه نخواهیم داد شما خاطرتان آسوده بشود.
اگر متن های این دو پاراگراف تا اینجا به اندازه کافی روشن و گویا بوده اند که نشان بدهند موضع گیری گروه «سفیران» نه در خلاف یا حتی در عرض جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، بلکه کاملا در امتداد آن میباشد، اما باقی متن این پاراگراف از برخی لحاظ حدود «هم امتداد» بودن موضع گیری این گروه با جمهوری اسلامی را تا حد غیر قابل درک و باوری «امتداد» داده است، تا جایی که به نظر میرسد این اطلاعیه عملا هر گونه حرکت واقعی بر خلاف حکومت جمهوری اسلامی را نفی و رد کرده باشد.
توجه شما را به عنوان مثال به این جمله عجیب جلب میکنم که میگوید، «آرامش ما نشانهٔ شکایت ماست، چنان که سکوتمان، نشانهٔ فریادمان بود،» و یا آنجا که میگوید، «پیش از آنکه به پیروزی بیاندیشم، میکوشیم تا تحملِ شکست را ممکن کنیم.» اگرچه بدون شک صنعت تضاد به کار رفته در این جملات آنها را دارای یکنوع گیرائی ادبی و شاعرانه خاص میکند، اما اجازه بدهید بدون اجازه دادن به انحراف واقعیت توسط ادبیات به مفهوم حقیقی این جملات دقت کنیم، بخصوص که اینها تنها در توصیف گذشته نیز سروده نشده اند، بلکه در واقع به صورت دستورالعمل و تجویزی برای رفتار آینده بیان شده اند: آرامش ما نشانه شکایت ماست؟! به جای اینکه به پیروزی فکر کنیم سعی میکنم تحمل شکست را ممکن کنیم؟!
توجه کنید که اگر چنین حرف و ادعایی که آرامش ما نشانه شکایت کردن و سکوتمان نشانه فریاد است صحیح باشد، یعنی اگر آرامش نشانگر اعتراض و سکوت نشانگر فریاد باشد، پس میتوان و بایستی از سفیران سبز توقع داشت که در آینده نه چندان دور، پس از «به چالش کشیدن» و «سلب آسودگی» جدی «حاکمان» از طریق دعوت مردم به شرکت گسترده در انتخابات، مردم را به «اعتراض» های گسترده و «فریاد» های بی امان از طریق آرامش کامل و سکوت هرچه بیشتر نیز فرا بخوانند.
به هر حال این بی دلیل نیست که علاوه بر «اسلامی» بودن طرح طاووسی که ظاهرا به عنوان نماد این گروه ارائه شده است، آرم «الله» میان پرچم و حتی «الله اکبر» های حاشیه پرچم جمهوری اسلامی نیز به وضوح تمام بر نوارهای سبز، سفید و قرمز این «طاووس» فریبنده نقش بسته اند...