دولت یمن در مرز سقوط است و یمن در شرف تبدیل شدن به تالابی خوشگوار برای تروریسم اسلامی، و تحلیلگران و مفسران مشغول خاراندن سرهای خود که چرا. گوئی یمن فیلی است در خانه ای تاریک، همه از راه میرسند، دستی بر آن میکشند، تصویر متفاوتی ارائه میدهند، و به خیل متعجبان میپیوندند که در یمن چه اتفاقی در حال افتادن است، و کدام نیروی مرموز است که اینچنین مصر بر کشاندن این کشور به ورطه آشوب و خونریزی است؟ برای مثال صحبتهای کریستوفر بوسِک محقق و متخصص مسائل امنیتی منطقه خاور میانه در موسسه کارنگی، را بخوانید تا متوجه شوید چه میگویم. لیستی که آقای بوسک ارائه میدهد از مسائلی که دخیل هستند در وضعیت بحرانی یمن را ببینید، که از خشکسالی و مسائل اقتصادی را شامل است تا همسایگی با سومالی و دزدان دریائیش و جنبشهای جدائی طلبانه و غیره؛ و پاسخش را به این سئوال که «در یمن چه اتفاقی دارد میافتد؟» را هم ببینید، که عملا این است: خیلی خبرها هست در یمن، و هیچ عامل خاصی را نمیتوان به عنوان دلیل اصلی مسائل یمن شناخت.
زیاد نوشتم، اما نکته اینبود که اشاره کنم به یک مسئله مهم و واقعی که شاید همان حلقه گمشده ای باشد که اگر جناب بوسک و دیگران میدانستند اینچنین سردرگم نمیماندند که چه نیروئی مرموزی است که دارد یمن را به سوی سقوط پیش میراند. و آن «مسئله» چیزی نیست بجز تفکرات توهم آمیز آخرالزمانی گروهی که در حال حاضر موفق شده اند قدرت را در کشور ایران نیز به دست بگیرند، یعنی جناب احمدی نژاد و شرکاء. این گروه بر این باورند که یمن نقش بسیار مهمی در سناریوئی که به «ظهور» خواهد انجامید بازی میکند، از جمله قیام فردی به نام آقای یمانی، و سر آن دارند که به هر نحو شده منطقه مهم یمن را مستعد وقوع سناریوی مزبور نگه دارند. البته یمن در آن سناریو تنها بازیگر نیست، بلکه ایران، لبنان، سوریه، و عربستان سعودی هم نقشهای اساسی ایفا میکنند. وضعیت یمن و لبنان و سوریه و عربستان سعودی، و صد البته اسرائیل و امریکا و دیگر شیاطین همدست آنها همه در حکایت مالیخولیائی عصر ظهور اینها کنار هم چیده میشود و معنی دار میشود. این همان حکایتی است که در آن خامنه ای «سید خراسانی» میشود، نصرالله «سردار یمانی» میشود، و احمدی نژاد هم «شعيب بن صالح»، فرمانده ای که در رکاب سید خراسانی آخرین مرحله آماده سازی کره ارض برای ظهور موعود را به واقعیت میرساند. برای جزئیات بیشتر میتوانید این متن را بخوانید، یا این سایت را ببینید که کاراکترهای اصلی این شواهد و علائم را به صورت یک «گزارش تصویری» ارائه کرده است. یا این وبلاگ را ببینید، که تحت عنوان «نزدیکی ظهور، مهمترین عامل جنگ در یمن»، منطق دیوانه وار فوق را به روشنی تمام به نمایش گذاشته است.
سایت موعود، ارگان «موسسه فرهنگی موعود» که از بنگاههای مرکزی و دریافت کننده کمکهای بزرگ مالی از گروه احمدی نژاد است، متن مفصلی را به شرح و تعبیر نشانه های ظهور تخصیص داده که تحت عنوان «شش ماه پایانی» یا «فجر مقدس» شماره گذاری شده اند، صفحه اول این متن را میتوانید اینجا ببینید. فردی به نام دکتر محمد علی انصاری هم یک سری ویدئو از سخنرانی هایش در یوتیوب هست که جزئیات مشابهی در مورد علائم ظهور را شرح میدهد. و برای شرح مختصر تر این حکایت هم میتوانید سایت تبیان همدان را ببینید، که لیست کوتاه پنج نشانه حتمی ظهور را به صورت زیر ارائه کرده است:
آنچه که با خواندن متنهای فوق به روشنی مشاهده میشود این است که معتقدان به این داستانها باور دارند که جریانات یمن در ارتباط مستقیم با ظهور و پیشکوئیهای مربوط به علائم ظهور است. بر اساس تعابیر فوق، حسن نصرالله در اصل و نصب یمنی است، و با توجه به دیگر جزئیات روائی و تعبیری، بر این شکی نمیتوان داشت که «سید یمانی» که گفته اند همان سید حسن نصر الله است. و جالب تر شاید این باشد که خود جناب نصر الله هم ظاهرا از این تعبیر بدش نیامده است، چرا که علاوه بر ادامه کمک به جنگجویان حوثی یمن، مدتی است به نحو مستقیمی شروع کرده است به صحبت در مورد یمن و سیاستهای منطقه یمن، رفتاری که از لحاظ منطقی و عرف دیپلماتیک به سختی میتوان دلیلی برای آن یافت، اما در پرتو حکایات و خرافاتی که عرض شد مفهوم و معنی جدید و قابل درکی میابد.
در همان زمینهٔ ارتباط حسن نصر الله و لبنان با یمن و یمانی و ظهور مهدی، اینها همچنین بر این عقیده اند که کاراکتر مشهور به «سفیانی» نیز در رابطه با طایفه ای به نام «بنی کلب» است، که معتقدند همان «دروزی» های کنونی هستند. مثلا این مقاله را ببینید، که به شرح جزئیات این پرداخته که چرا دروزی ها همان پسران سگ، یا قوم بنی کلب هستند. اینان معتقدند دروزی ها شرارت و بد طینتی عجیبی دارند و منشاء بسیاری بدیها هستند، و بخصوص از شیعه ها بسیار نفرت دارند. به عبارت دیگر، جنگ حسن نصر الله با اسرائیل از یک سو و با دروزیان از سوی دیگر نیز کاملا در چارچوب روائی این حکایت گنجانده شده است، و بنا بر این اگر کسی هم مانده بود که در «یمانی» بودن جناب نصر الله شکی داشت، با شنیدن این جوانب داستان آن شک لابد تبدیل به یقین میگردد.
اما از سوی دیگر در تحلیل نقش و علاقه ای که جمهوری اسلامی در برانگیختن حوثی های یمن دارند بایستی عربستان را هم در نظر گرفت، که همانطور که عرض شد نقش بسیار مهمی در سناریوی ظهور بازی میکند، بخصوص در رابطه با منطقه یمن و قیام یمانی. طبق این سناریو، پادشاه عربستان با سفیانی همدست است، اما وی در این بحبوحه به قتل خواهد رسید، و کشته شدن ملک عبدالله خود از نشانه های ظهور میباشد و به از هم پاشیدن حکومت عربستان سعودی هم منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، درگیر کردن عربستان سعودی در جنگهای داخلی یمن را هم باز به نحو مستقیمی میتوان در متن سناریوی توهم آمیز جمهوری اسلامی یافت، که خود شاهد دیگری از غیر طبیعی بودن جنگهای عجیب و غیر قابل توضیح اخیر در یمن و کشیده شدن دامنه آنها به درون مرزهای عربستان سعودی، و آنچه که تحلیلگران بین المللی از آن به عنوان تبدیل شدن «یمن» به میدان نبرد غیر مستقیم ایران و عربستان یاد میکنند.
در هر رو این قصه سر دراز دارد، و شک ندارم که که در آینده نه چندان دوری باز مجبور خواهم شد به سراغ داستان یمن بیایم و جزئیات بیشتری را خدمتتان عرض کنم. از طرف دیگر، هرچقدر هم این تخیلات و توهمات احمدی نژاد و اطرافیانش عجیب باشند اما، عجیب تر و دلگیر کننده تر از آن بی خبری و بی توجهی خود مردم ایران و نیز بازیگران بین المللی به اهمیت این افکار مالیخولیائی و میزان جدی بودن خطر ناشی از آن است. وقتی امروز در بالاترین یک کاربر نقل قولهائی از احمدی نژاد در سفر اخیرش به اصفهان را نقل کرده بود که گفته است «سند داریم امریکا میخواهد جلوی ظهور امام زمان را بگیرد» (اینجا و اینجا را ببینید)، آنچه برای من از همه جالبتر و غم انگیز تر بود عکس العملهای کاربران به این نقل قول بود، عکس العملهائی که اغلب نشان از تازگی کامل و یا حتی «جالب» بودن این اظهارات برای آنان داشت، و از آن هم غم انگیز تر، هیچکس حتی دقیقه ای درنگ نکرده بود تا به این بیاندیشد که این فرد رئیس حکومت ایران است، و به همراه سرور روحانیش و همراهان نظامی و سرمایه دار خود تمام قدرتهای تسلیحاتی، سیاسی و اقتصادی این کشور بزرگ را در دست دارند، و بدون ذره ای تردید در حال استفاده از تمام آن امکانات برای رسیدن به همین هدفهای توهم آمیز خود هستند. هیچکس دقیقه ای درنگ نکرده بود تا به وسعت این مصیبت بیاندیشد، مصیبتی که دیر یا زود دامن هزاران بیگناه را خواهد گرفت، و آن روز فرقی ندارد مسئول آن خونها که خواهد بود، مسئولش من و شمائی خواهیم بود که چشممان را بستیم و ندیدیم حادثه را که سالها در کار تولد بود...
زیاد نوشتم، اما نکته اینبود که اشاره کنم به یک مسئله مهم و واقعی که شاید همان حلقه گمشده ای باشد که اگر جناب بوسک و دیگران میدانستند اینچنین سردرگم نمیماندند که چه نیروئی مرموزی است که دارد یمن را به سوی سقوط پیش میراند. و آن «مسئله» چیزی نیست بجز تفکرات توهم آمیز آخرالزمانی گروهی که در حال حاضر موفق شده اند قدرت را در کشور ایران نیز به دست بگیرند، یعنی جناب احمدی نژاد و شرکاء. این گروه بر این باورند که یمن نقش بسیار مهمی در سناریوئی که به «ظهور» خواهد انجامید بازی میکند، از جمله قیام فردی به نام آقای یمانی، و سر آن دارند که به هر نحو شده منطقه مهم یمن را مستعد وقوع سناریوی مزبور نگه دارند. البته یمن در آن سناریو تنها بازیگر نیست، بلکه ایران، لبنان، سوریه، و عربستان سعودی هم نقشهای اساسی ایفا میکنند. وضعیت یمن و لبنان و سوریه و عربستان سعودی، و صد البته اسرائیل و امریکا و دیگر شیاطین همدست آنها همه در حکایت مالیخولیائی عصر ظهور اینها کنار هم چیده میشود و معنی دار میشود. این همان حکایتی است که در آن خامنه ای «سید خراسانی» میشود، نصرالله «سردار یمانی» میشود، و احمدی نژاد هم «شعيب بن صالح»، فرمانده ای که در رکاب سید خراسانی آخرین مرحله آماده سازی کره ارض برای ظهور موعود را به واقعیت میرساند. برای جزئیات بیشتر میتوانید این متن را بخوانید، یا این سایت را ببینید که کاراکترهای اصلی این شواهد و علائم را به صورت یک «گزارش تصویری» ارائه کرده است. یا این وبلاگ را ببینید، که تحت عنوان «نزدیکی ظهور، مهمترین عامل جنگ در یمن»، منطق دیوانه وار فوق را به روشنی تمام به نمایش گذاشته است.
سایت موعود، ارگان «موسسه فرهنگی موعود» که از بنگاههای مرکزی و دریافت کننده کمکهای بزرگ مالی از گروه احمدی نژاد است، متن مفصلی را به شرح و تعبیر نشانه های ظهور تخصیص داده که تحت عنوان «شش ماه پایانی» یا «فجر مقدس» شماره گذاری شده اند، صفحه اول این متن را میتوانید اینجا ببینید. فردی به نام دکتر محمد علی انصاری هم یک سری ویدئو از سخنرانی هایش در یوتیوب هست که جزئیات مشابهی در مورد علائم ظهور را شرح میدهد. و برای شرح مختصر تر این حکایت هم میتوانید سایت تبیان همدان را ببینید، که لیست کوتاه پنج نشانه حتمی ظهور را به صورت زیر ارائه کرده است:
- جنبش ترقى خواهانه مرد يمنى
- جنبش ارتجاعى سفيانى
- نداى روح بخش آسمانى
- فرو رفتن زمين
- قتل نفس زكيه
آنچه که با خواندن متنهای فوق به روشنی مشاهده میشود این است که معتقدان به این داستانها باور دارند که جریانات یمن در ارتباط مستقیم با ظهور و پیشکوئیهای مربوط به علائم ظهور است. بر اساس تعابیر فوق، حسن نصرالله در اصل و نصب یمنی است، و با توجه به دیگر جزئیات روائی و تعبیری، بر این شکی نمیتوان داشت که «سید یمانی» که گفته اند همان سید حسن نصر الله است. و جالب تر شاید این باشد که خود جناب نصر الله هم ظاهرا از این تعبیر بدش نیامده است، چرا که علاوه بر ادامه کمک به جنگجویان حوثی یمن، مدتی است به نحو مستقیمی شروع کرده است به صحبت در مورد یمن و سیاستهای منطقه یمن، رفتاری که از لحاظ منطقی و عرف دیپلماتیک به سختی میتوان دلیلی برای آن یافت، اما در پرتو حکایات و خرافاتی که عرض شد مفهوم و معنی جدید و قابل درکی میابد.
در همان زمینهٔ ارتباط حسن نصر الله و لبنان با یمن و یمانی و ظهور مهدی، اینها همچنین بر این عقیده اند که کاراکتر مشهور به «سفیانی» نیز در رابطه با طایفه ای به نام «بنی کلب» است، که معتقدند همان «دروزی» های کنونی هستند. مثلا این مقاله را ببینید، که به شرح جزئیات این پرداخته که چرا دروزی ها همان پسران سگ، یا قوم بنی کلب هستند. اینان معتقدند دروزی ها شرارت و بد طینتی عجیبی دارند و منشاء بسیاری بدیها هستند، و بخصوص از شیعه ها بسیار نفرت دارند. به عبارت دیگر، جنگ حسن نصر الله با اسرائیل از یک سو و با دروزیان از سوی دیگر نیز کاملا در چارچوب روائی این حکایت گنجانده شده است، و بنا بر این اگر کسی هم مانده بود که در «یمانی» بودن جناب نصر الله شکی داشت، با شنیدن این جوانب داستان آن شک لابد تبدیل به یقین میگردد.
اما از سوی دیگر در تحلیل نقش و علاقه ای که جمهوری اسلامی در برانگیختن حوثی های یمن دارند بایستی عربستان را هم در نظر گرفت، که همانطور که عرض شد نقش بسیار مهمی در سناریوی ظهور بازی میکند، بخصوص در رابطه با منطقه یمن و قیام یمانی. طبق این سناریو، پادشاه عربستان با سفیانی همدست است، اما وی در این بحبوحه به قتل خواهد رسید، و کشته شدن ملک عبدالله خود از نشانه های ظهور میباشد و به از هم پاشیدن حکومت عربستان سعودی هم منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، درگیر کردن عربستان سعودی در جنگهای داخلی یمن را هم باز به نحو مستقیمی میتوان در متن سناریوی توهم آمیز جمهوری اسلامی یافت، که خود شاهد دیگری از غیر طبیعی بودن جنگهای عجیب و غیر قابل توضیح اخیر در یمن و کشیده شدن دامنه آنها به درون مرزهای عربستان سعودی، و آنچه که تحلیلگران بین المللی از آن به عنوان تبدیل شدن «یمن» به میدان نبرد غیر مستقیم ایران و عربستان یاد میکنند.
در هر رو این قصه سر دراز دارد، و شک ندارم که که در آینده نه چندان دوری باز مجبور خواهم شد به سراغ داستان یمن بیایم و جزئیات بیشتری را خدمتتان عرض کنم. از طرف دیگر، هرچقدر هم این تخیلات و توهمات احمدی نژاد و اطرافیانش عجیب باشند اما، عجیب تر و دلگیر کننده تر از آن بی خبری و بی توجهی خود مردم ایران و نیز بازیگران بین المللی به اهمیت این افکار مالیخولیائی و میزان جدی بودن خطر ناشی از آن است. وقتی امروز در بالاترین یک کاربر نقل قولهائی از احمدی نژاد در سفر اخیرش به اصفهان را نقل کرده بود که گفته است «سند داریم امریکا میخواهد جلوی ظهور امام زمان را بگیرد» (اینجا و اینجا را ببینید)، آنچه برای من از همه جالبتر و غم انگیز تر بود عکس العملهای کاربران به این نقل قول بود، عکس العملهائی که اغلب نشان از تازگی کامل و یا حتی «جالب» بودن این اظهارات برای آنان داشت، و از آن هم غم انگیز تر، هیچکس حتی دقیقه ای درنگ نکرده بود تا به این بیاندیشد که این فرد رئیس حکومت ایران است، و به همراه سرور روحانیش و همراهان نظامی و سرمایه دار خود تمام قدرتهای تسلیحاتی، سیاسی و اقتصادی این کشور بزرگ را در دست دارند، و بدون ذره ای تردید در حال استفاده از تمام آن امکانات برای رسیدن به همین هدفهای توهم آمیز خود هستند. هیچکس دقیقه ای درنگ نکرده بود تا به وسعت این مصیبت بیاندیشد، مصیبتی که دیر یا زود دامن هزاران بیگناه را خواهد گرفت، و آن روز فرقی ندارد مسئول آن خونها که خواهد بود، مسئولش من و شمائی خواهیم بود که چشممان را بستیم و ندیدیم حادثه را که سالها در کار تولد بود...
سلام، حرف هایت خالی از منطق نیست، اما بفرض درست بودن 100% چکار باید کرد که جلو این آدم ها گرفته شود؟
پاسخحذفهمان کار را بکن .