در طی یکی دو سال گذشته هشدارهای متعددی نسبت به امکان به قتل رساندن موسوی و کروبی در زندان جمهوری اسلامی «به روش روسی»، یعنی از طریق ایجاد مسمومیتهایی که منجر به از کار افتادن قلب یا کلیهها میشوند، منتشر گردیده است. هشدارهایی که گویی خبر اخیر در مورد «عارضه قلبی» میر حسین موسوی منتشر گردیده را پیشگویی کرده بودند.
در حالی که اخبار انتقال میر حسین
موسوی به بخش سیسییو به دلیل «عارضه قلبی» و نیز اخباری راجع به امکان
مسموم شده بودن ایشان توسط رژیم در اینترنت منتشر گردیده است، مشکل
میتوان این خبر را بدون به یاد آوری هشدارها و نشانههای فراوانی خواند که
در یکی دو سال گذشته در مورد خطر قتل موسوی و کروبی در حصر از طریق
مسمومیتهای شیمیایی داده شدهاند. با در نظر گرفتن این زمینهها و
هشدارها، مشکل میتوان خبر یا شایعهای که امروز در اینترنت پخش شده را
نادیده گرفت که ادعا دارد آنچه عارضه قلبی میر حسین موسوی عنوان گردیده در
واقع همان بلایی است که بر سر چندین نفر دیگر از جمله سید احمد خمینی نیز
آمده، یعنی از کار افتادن قلب در اثر آلودگی به برخی سموم خاص.
اگرچه طبعا حتی اگر واقعیت همین باشد که میرحسین توسط ماموران رژیم مسموم و
دچار عارضه یا ایست قلبی گردیده است باز نمیتوان کوچکترین امیدی داشت که
مدرک و یا شواهد غیر قابل تردیدی در مورد چنین برنامه ای به دست آید، در
هر حال نیروهای اطلاعاتی رژیم به اندازه کافی تجربه و تبحر در قتل مخالفین
پیدا کرده اند که اجازه ندهند ردپای آسانی از آنان به دست کسی بیافتد.
اما در نبود اطلاعات متقن، شاید بررسی زمینه های این اتفاق بی فایده
نباشد. آنچه مسلم است و نیازی به شاهد و مدرک ندارد این است که رهبران
جنبش سبز، یعنی موسوی و کروبی، اکنون ماههاست که «وبال» گردن جمهوری اسلامی
شده اند، به شکلی که رژیم نه قادر به جلب همکاری یا سکوت بوده و نه قادر
به آزاد گذاشتن شان، تا حدی که از میان رفتن آنها تقریبا به سان معجزه ای
یک معضل بزرگ را از برابر رژیم برخواهد داشت.
از سوی دیگر اما، عادت تاریخی رژیم در برخورد با مخالفان جدی خود، یعنی
«سر به نیست کردن آنان» نیز بر کسی پوشیده نیست و نیازی به مدرک و اثبات
ندارد. در عین حال، اکنون، با توجه به وضعیت پیچیده ای که خود جمهوری
اسلامی و نیز نفس عمل ترور و قتل از راههای مستقیم و خونین در جهان امروز
پیدا کرده است، روشهای قدیمی قتل مخالفین بخصوص در مورد مخالفین داخلی
رژیم چندان جوابگو نمیتواند باشد و ضرر و خرج چنان روشهایی بسیار بیشتر
از نفع ان است. متاسفانه در چنین وضعیتی است که روشهایی از قبیل مسموم
کردن و قتل آهسته برای رژیمهایی از قبیل جمهوری اسلامی تبدیل به روشهای
ممتاز میگردند.
به عنوان مثال، دو سه سال پیش روزنامه کیهان لندن در خبری کوتاه
از این سخن گفته بود که رژیم جمهوری اسلامی به روش خاصی از سر به نیست
کردن مخالفینش روی آورده است که از آن به عنوان «روش روسی» نام برده میشود.
روشی که، به گفته کیهان، عبارت است از «مسموم کردن و بیمار ساختن
زندانیان از طریق دارو و مواد شیمیایی به جای اعدام و یا کشتن زندانیان
زیر شکنجه.»
این حدود سه سال پیش بود که کیهان و برخی رسانههای
خبری دیگر هشدار دادند جمهوری اسلامی به استفاده از این روش وحشتناک برای
از میان برداشتن دشمنانش روی آورده است. کمی
بعدتر، حدود یک سال پیش اما سخنان هشدار آمیز آیت الله دستغیب نیز در
رسانهها منعکس شد که مستقیم و صراحتا راجع به امکان به قتل رساندن میر
حسین موسوی از طریق مسموم کردن غذای ایشان در زندان خانگی هشدار داده
بود.
بر اساس گزارشی که در همان زمان در رسانه های مختلف (مثلا اینجا یا اینجا)
منتشر شد، این مرجع تقلید و عضو خبرگان رهبری ساکن شیراز، ضمن ابراز
نگرانی از وضعیت بازداشت رهبران جنبش سبز تحت تدابیر شدید امنیتی گفته بود:
"این سید عزیز و اولاد رسول الله [میر حسین موسوی] که ماهها در حبس
خانگی قرار گرفته، اگر مریض شود باید دکتری که مورد تایید خودشان باشد را
بیاورند و از غذایی که آنان صلاح بدانند تناول کند و حتما فردا هم چیزی
در غذایش میریزند و بعد هم میگویند به مرگ طبیعی فوت نموده است و
همینطور برادر عزیز جناب حجة الاسلام والمسلمین کروبی، آیا شایسته حمایت
نیستند؟»
یا کمی بعد تر از آن، و باز در رابطه با همین نگرانی نسبت
به امکان مسموم کردن رهبران جنبش سبز در حصر توسط نیروهای جمهوری اسلامی،
تحلیلگر سیاسی علی کشتگر در مقاله ای در گویا نیوز
از نامه تکان دهنده عیسی سحر خیز زندانی سیاسی رژیم، به احمد شهید گزارشگر
سازمان ملل نقل کرد که اخطار کرده بود، «بر من و ديگر هم بندانم آشکار و
بديهی است که استراتژی اين نظام کشتن بیصدا و تدريجی زندانيان معترض
است. آنها عامدا تصميم دارند که ما را نابود کنند و مرگ خاموش ما را تدارک
ديدهاند.»
در جایی دیگر از همان مقاله، که عنوانش بود «میراندن رهبران سبز در زندان!؟» ، آقای کشتگر سپس نوشت:
به راستی موسوی و کروبی در چه شرايطی هستند؟ شب و روز خود را چگونه میگذرانند؟ غذا، دارو و ساير مايحتاج آنها چگونه و توسط چه کسانی به آنها میرسد؟ آنها در چنگال دشمنان خود اسير هستند. دشمنی که هيچ ارزشی برای جان مخالف خود قائل نيست. اگر ترس از اعتراضات داخلی و واکنش های جهانی نبود، آيا آنها تا به امروز زنده میماندند؟ آيا مرگ تدريجی آنها در دستور کار زندانبانان نيست؟ مثلا از طريق «چيزخورکردن» تدريجی آنها ...اخيرا انجمن اسلامی پزشکان نيز نسبت به سلامت ميرحسين موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان ابراز نگرانی کرده و خواستار معاينه پزشکی آنان توسط پزشکان مستقل شده است.(کلمه) اين ابراز نگرانیها مرا واداشت تا درباره امکان و احتمال مسموم کردن آنها پرس و جو کنم. پاسخ علوم داروسازی و پزشکی به پرسشهای من آن بود که ترکيبات دارويی و سموم خاصی وجود دارند که اگر به ميزان اندک به غذای روزانه انسان اضافه شوند بسته به نوع خود میتوانند سيستم عصبی و يا کليه و کبد را تخريب کنند و موجب بيماریهای مرگبار شوند...
در هر حال، همانطور که در آغاز
این متن نوشتم، مدارک و شواهدی که مستقیما نشان دهنده مسمومیت میر حسین
باشند وجود ندارند، و احتمالا هرگز هم وجود نخواهند داشت. اما آیا حقیقتا
امکان طراحی و انجام چنین توطئه شومی توسط جمهوری اسلامی که در حال حاضر،
تحت فشارهای همه جانبه، این دو رهبر مردمی را خطری بسیار بزرگ برای خود به
شمار میآورد کاری خارج از عرف سابق و عادت دیرینه، و یا غیر قابل تجسم
است؟
پاسخ را به شما وا میگذارم، اما اجازه بدهید قبل از تمام کردن متن این «جوک» را هم ذکر کنم که در یکی از وبسایتهای
حقوق بگیرهای جنگ نرم حکومتی گذاشتهاند: «کروبی تو حصر مسموم میشه داشته
ميمرده، ملت ريخته بودند دورش ببينند دم آخري چي ميگه، کروبی ميگه به
ارواح باباتون من همه نماز روزههام را گرفتم فقط ۶۰ سال واسم طهارت
بگيرين.»
این مطلب در خودنویس.
این مطلب در خودنویس.